پرهیزکاری کردن (وَ) پارسائی کردن. پارسا گردیدن. تورع. تعفف. استعفاف. نساکه ادامه... پارسائی کردن. پارسا گردیدن. تورع. تعفف. استعفاف. نساکه لغت نامه دهخدا
پرهیزکاری کردن پارسایی کردن پارسا گردیدن تورع تعفف ادامه... پارسایی کردن پارسا گردیدن تورع تعفف تصویر پرهیزکاری کردن فرهنگ لغت هوشیار